معنی جادو هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو
جادو هاکردن
سحر و افسون نمودن
ادامه...
سحر و افسون نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جادو کردن
جادو کردن
افسون کردن سحر کردن، تسخیرکردن
ادامه...
افسون کردن سحر کردن، تسخیرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
اصنع السّحر
ادامه...
اِصْنَعِ السَّحَرَ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
Conjure
ادامه...
Conjure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
conjurer
ادامه...
conjurer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جاله هاکردن
ریز کردن، خرد کردن، نارسا ادا کردن کلام، خرد کردن، ریز کردن
ادامه...
ریز کردن، خرد کردن، نارسا ادا کردن کلام، خرد کردن، ریز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جا هاکردن
ریختن و جا دادن، جا کردن
ادامه...
ریختن و جا دادن، جا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
داد هاکردن
فریادکشیدن، بلند حرف زدن
ادامه...
فریادکشیدن، بلند حرف زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جاجا هاکردن
لفظی برای لانه کردن طیور خانگی
ادامه...
لفظی برای لانه کردن طیور خانگی
فرهنگ گویش مازندرانی
جاج هاکردن
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
ادامه...
پف کردن، سیخ شدن مو از ترس یا سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
نارو هاکردن
پارو کردن خرمن با برف
ادامه...
پارو کردن خرمن با برف
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
जादू करना
ادامه...
जादू करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
جادو کرنا
ادامه...
جادو کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
জাদু করা
ادامه...
জাদু করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
kuamka
ادامه...
kuamka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
sihir yapmak
ادامه...
sihir yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
마법을 부리다
ادامه...
마법을 부리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
魔法を使う
ادامه...
魔法を使う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
להכשף
ادامه...
להכשף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
ร่ายเวทย์
ادامه...
ร่ายเวทย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
menyihir
ادامه...
menyihir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
колдовать
ادامه...
колдовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
toveren
ادامه...
toveren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
evocare
ادامه...
evocare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
conjurar
ادامه...
conjurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
变戏法
ادامه...
变戏法
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
czarować
ادامه...
czarować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
чаклувати
ادامه...
чаклувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
beschwören
ادامه...
beschwören
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر جادو کردن
جادو کردن
جادو کَردَن
conjurar
ادامه...
conjurar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی